ژان وال ژان(هیو جکمن):

مرا برای دزدیدن تکه نانی به زندان بردند..

و پانزده سال در آنجا هر روز یک قرص نان کامل مجانی خوردم . . .

راسل کرو (ماکسیموس): زمانی مردی رو می‌شناختم که می‌گفت: «مرگ به روی همه ما لبخند می‌زنه، ولی فقط یه مرد واقعی می‌تونه جوابش رو با لبخند بده»

تو این دیار بُرد با اوناییه که از مُخشون کار میکشن ؛ بخوای از دلت مایه بذاری سوختی ...

در مواجه شدن با دشمن به خودت ترس راه نده، شجاع و محکم باش که خداوند شجاعان را دوست دارد،همیشه حقیقت را بگو حتی اگر منجر به مرگت شود،حافظ درماندگان باش و مرتکب خطا نشو،

همه برای دونستن راز بهت التماس می‌کنند و چابلوسیت می کنند،اما همین که راز رو بهشون بگی،دیگه براشون ارزشی نداری...